مقدمه
در دنیای پیچیده امروز هیچکس بی نیاز از تعلیم و تربیت نیست ، امروز فعالیت در مدرسه و آموختن ، خود بخش عظیمی از زندگی انسان هاست. اگر معلمان با اصول و مبانی و هدف های تعلیم و تربیت ، ویژگی های دانش آموزان و نیازهای آنها و روش ها و فنون تدریس آشنایی نداشته باشند، هرگز قادر نیستند به عنوان سازندگان جامعه ایفای نقش كنند. مهم ترین عامل توسعه پرورش ذهنی علمی در یك جامعه نظام آموزشی است. در این نظام از بدو ورود تا آخرین دوره تخصصی ، اخلاق علمی ، اجتماعی ، شیوه برخورد با مسائل و مشکلات به طور مستقیم آموزش داده می شود. تدریس یکی از عناصر اصلی فرآیند آموزش ، پرورش است كه در كارایی نظام آموزشی نقش موثری دارد. اندیشه ها ، برخوردها ، روشهای نو و بدیع و خلاق عمدتا از نظام آموزشی ما مایه می گیرد، تفکر استنباط و استنتاج در تمامی ابعاد زندگی وجود دارد. در سیستم های آموزشی ، افراد زیادی مشغول به كارند و فعالیت های آنها بطور مستقیم یا غیر مستقیم در تربیت دانش آموزان و یا دانشجویان مؤثر است اما در این میان ، نقش معلمان و اساتید و دانشگاه ها از دیگر افراد بسیار برجسته تر می نماید چنان كه بیشتر اوقات را دانش آموزان در مدرسه و دانشجویان در دانشگاه زیر نظر آنها سپری می كنند و عوامل دیگر هم فراهم آورنده زمینه برای فعالیت معلّم ها و اساتید می باشد از این رو بسیاری از دانش آموختگان نظام آموزشی سنتی و جدید شکل گیری شخصیت خود را مرهون معلمان خود می دانند یکی از نویسندگان كه عمری را به معلمی گذرانده می نویسد: یکی از تحصیل كرده هایی كه تحصیلات عالی و دكترای خود را در كشور آلمان به پایان رسانیده بود چندین بار اقرار و اعتراف كرد كه همه عقاید دینی او مدیون ارتباط با معلّم خود بوده است. زیرا آنچه در فرایند تعلیم و تربیت به معلم انتقال می یابد تنها معلومات و مهارت های معلّم نیست بلکه تمام صفات ، خلقیات ، حالات نفسانی و رفتار ظاهری او نیز به شاگردان منتقل می شود. اهتمام به اخلاق در مدارس غیرممکن نیست اما دشوار است. آموزش اخلاقی اگرچه لازم است ولی كافی نیست. بیشتر به اطاعتی منفی و مطلق می انجامد كه درنتیجه فعالیت بدنی دانش آموز در مدرسه است. از نظر برخی دانشمندان ، كودک اصول اخلاقی خود را تا سن شش سالگی كسب می كند و لذا آموزش رسمی اخلاق در مدرسه به تنهایی چندان تاثیری دراخلاقی كردن وی نخواهد داشت. در واقع اگر آموزش اخلاقی با زیرساخت های فطری و قلبی آدمی سازگار نباشد، حاصلی جز ریا و نفاق ندارد و به آسانی ، تربیت شکل ریایی به خود می گیرد و اخلاق به ضد اخلاق بدل می شود.
واقعیت این است كه بچه ها تحت تاثیر رفتار و كردار بزرگ ترها قرار می گیرند و به گفتار هر چند زیبا و اغواكننده آنها وقتی نمی نهند. به ویژه در روزگار امروز كه به یمن گسترش اطلاعات در رسانه های گوناگون ، سطح معلومات و دانش آنها در مسائل اخلاقی و اعتقادی بالا رفته است. مثلا گاهی با تماشای یك فیلم مذهبی ، بهتر و بیشتر از معلم خود كه می كوشد قصه آن را باز گوید، به موضوع اشراف دارند و كم و بیش اشتباهات احتمالی معلم شان را هم یادآور می شوند. مقصود از تربیت اخلاقی ، فراگیری و عمل به آداب و رسوم اجتماعی نیست زیرا آداب و رسوم غیر از اخلاق است. برای همین است كه در هر كشور آداب و رسوم اجتماعی ویژه ای بر اساس ملاحظات نژادی ، سیاسی ، دینی و جغرافیایی ظهور پیدا می كند كه اصرار در تبلیغ آنها چه بسا به ترویج نوعی انحصارطلبی و خشونت منجر بشود. در صورتی كه فرآیند اخلاق با مسائل بنیادین انسانی ارتباط دارد و در فطر آدمی فارغ از نژاد ، دین و زبان او رخ می نماید. هدف غایی دین اسلام تکمیل مکارم اخلاقی است. اهمیت این مساله در دنیای لجام گسیخته امروز كه فساد و جنایت از در و دیوار آن می بارد، به شدت احساس می شود. رابطه دانش آموز با معلّم یك رابطه باطنی و معنوی است دانش آموز و یا دانشجو معلّم را شخصیتی محترم و ممتاز می داند كه او را در بزرگ شدن و به استقلال و آزادی رسیدن، و به عضویت رسمی جامعه در آمدن كمك و مساعدت می نماید. معلّم با روح و جان دانش آموز و یا دانشجو سروكار دارد و به همین جهت بعنوان یك الگوی محبوب پذیرفته می شود . دانش آموز اگر چه قبلا در محیط خانواده علوم و اطلاعات فراوانی را كسب كرده رفتارهایی را آموخته و به اموری عادت كرده و تا حدودی شخصیت او شکل گرفته است ولی هنوز شکل ثابت به خود نگرفته و تا حد زیادی قابل انعطاف و تغییر می باشد. كودک و نوجوان در این سنین از محیط خانواده خارج می شود و بطور رسمی در اجتماعی جدید یعنی مدرسه و یا دانشگاه پذیرفته می شود. دانش آموز در این اجتماع جدید فرصت می یابد تا افکار و اندوخته های دینی و رفتار و عادت های گذشته اش را مورد بازنگری قرار دهد و شخصیّت خویش را بسازد و تکمیل و تثبیت نماید. با نفوذترین و محبوب ترین فردی كه می تواند در این مرحله حساس او را یاری كند معلّم است به همین جهت دانش آموزان و یا دانشجویان معلّم و استاد خود را بعنوان یك الگو و اسوه می پذیرند و از رفتار و گفتار و اخلاق خوب یا بد او سرمشق می گیرند. و خود را با وی همسان و همانند می سازند. همچنین دانش آموزان همه اعمال و رفتار معلمان و مدیر و حتّی سرایدار مدرسه را زیر نظر دارند، و از آنها درس می گیرند. دانش آموزان از طرز برخورد و تعامل معلمان با مدیر، معلمان با یکدیگر ، معلمان با خدمتکاران مدرسه و معلمان با دانش آموزان درس می گیرند.
تربیت اخلاقی
واژه تربیت از ریشه” ربب ” است و در كتاب های لغت ، دارای معانی متعددی همچون سرپرستی ، كامل كردن ، اصلاح امور، تدبیر ، تأدیب ، چیزی را ایجادكردن و به تدریج از حالت نقض به حد تمام رساندن و شوق دادن شیء به سمت كمال و رفع نقایض است. به نظر می رسد معنای تربیت از ریشه ” ربب “، همین معنای اخیر است و سایر معانی همه از آثار و لوازم این معنا باشند؛ زیرا در تمام معانی مذكور ، به گونه ای معنای تدبیر برای سوق دادن به سوی كمال وجود دارد. در واقع ، مشتقات كلمه تربیت از ریشه ” ربب “، مانند ربوبیت، رب ، مربوب ، ربانی ، ربیون و ارباب ، در متون اسلامی فراوان به كار رفته است. تربیت در اصطلاح نیز عبارت است از فراهم ساختن زمینه های رشد و شکوفایی تربیت پذیر و رساندن او به مرحله ای كه استعدادها و قابلیت هایش را بروز دهد. تربیت اخلاقی ، بخشی مهم از علم اخلاق را تشکیل می دهد و چون مباحث آن عمدتا ناظر به راهکارهای عملی و ارائه توصیه هایی در باب عمل است، گاهی از این بخش با نام ” اخلاق عملی” یاد می شود. در مقابل ، به آن بخش از مباحث اخلاقی كه به توصیف خوبی ها و بدی های اخلاقی می پردازد، ” اخلاق نظری ” می گویند.
بدین ترتیب ، تربیت اخلاقی ، آموزش اصول و ارزش های اخلاقی و فضیلت های اخلاقی است كه در آن ابعاد شناختی ، عاطفی و رفتاری اخلاق مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا نظام آموزشی نیز به سراغ تربیت اخلاقی رفته و در هدف گذاری خود برای همه دوره های تحصیلی اهداف اخلاقی را پیش بینی كرده است. اهداف اخلاقی اهدافی عام هستند كه باید بر تمام آموزش ها حاكم باشند. برای رفع اشکال مطرح شده باید شیوه آموزش از جنبه ذهنی خارج شود و با تغییرات و تحولات اساسی ، آموزش نوینی را در امر پرورش اخلاقی آغاز نماید.
به هرحال آن چه مسلم است دانش آموز اگر به جای حفظ مطلب با مسایل سروكار داشته باشد و آنها را لمس كند، از تأثیر قابل توجهی برخوردار می شود. برای مثال می توان رفتار دانش آموز در موقعیت های مختلف ر ا بررسی نمود و همچنین از خودش خواست تا رفتارش را ارزیابی نماید و سپس به اصلاح رفتارهای غلط اقدام نماید. حتی می توان موقعیت هایی را ایجاد كرد تا دانش آموز عکس العمل خویش را بسنجد،كه در کلاسهای پرورشی این زمینه ها ملموس تر است. باتوجه به آنچه گفته شد، اخلاق مانند سایر رشته ها تنها یك برنامه درسی نیست كه دانش آموزان مطالعه نمایند و مطالب را حفظ نموده و نمره ای بگیرند و سپس همه را به فراموشی سپرده، بدون آن كه در زندگی از آن بهره ای ببرند و نتیجه ای بگیرند. عده ای، تربیت اخلاقی را با پند و اندرزدادن مساوی تلقی می كنند. در حالی كه موعظه تنها یك روش-آن هم روش نسبتا ضعیفی- از روش های تربیت اخلاقی است . تربیت اخلاقی یاری به افراد برای كسب بینش و معرفت است تا درست را از نادرست بشناسند.
شیوه های آموزش اخلاقی در کلاس
مدرسه نخستین نهاد رسمی است كه از طریق معلمان ، گروه همسالان ، جو مدرسه ، و برنامه های درسی تعلمیات مدنی ، دانش آموزان را هم به نحوه كار اجتماع محدودشان (مدرسه) و هم جامعه ای كه در داخل آن سهمی خواهند داشت و بالتبع از حقوق و مسولیت هایی برخوردار خواهند شد قادر می سازد. در این رابطه نقش معلمان به عنوان افرادی كه در بالاترین سطح از تعامل میان فردی با دانش آموزان قرار دارند و الگویی قابل مشاهده و در دسترس برای سازندگان اجتماع تلقی می شوند، قابل بررسی و تامل است. در زمینه ارتباط مدرسه و رشد اخلاقی ، شارف ، واسرمن ، جنینگیز و ریمن در دهه ی هفتاد تحقیقاتی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند كه هر جو شرایط خاصی را برای رشد اخلاقی فراهم می كند و در جو دموكراسی رشد اخلاقی تسهیل می شود.
معلم می تواند از شیوه های خاصی در كلاس استفاده نماید:
* طرح دقیق و عمیق اخلاق، همراه با تمثیل و طرح سوالاتی از دانش آموزان در زمینه مثال های مطرح شده.
* تشویق دانش آموزان به مطالعه كتاب های اخلاقی.
* مباحثات اخلاقی با رهبری معلم.
* بحث پیرامون احساسات و ارتباطات شخصی و نکات اخلاقی آن.
* اجرای نمایش هایی كه دانش آموز خود ایفاگر نقشی مثبت و سازنده باشد.
* استفاده از فیلم های اخلاقی.
* استفاده از ضبط و ویدیو، تا رفتارهای واقعی بچه ها ضبط شود و برای شناخت بیشتر از خودش به او عرضه شود.
* قراردادن آنها در موقعیت هیجانی تا بتوانند مسایل اخلاقی و شخصی خود را حل كنند.
این شیوه ها اثرات بسیار مفیدی در آموزش اخلاقی و تربیت اخلاقی دارند و باعث می شوند دانش آموز با مسایل اخلاقی درگیر شود و در اندیشه فرورود. این روش ها نظر دانش آموز را جلب می كند و انگیزه یادگیری قوی می گردد. مثلا ایجاد موقعیت های خاص هیجانی با ضبط رفتار واقعی بچه ها باعث می شود مسایل و مشکلاتشان را به شکل ملموسی بشناسند و درصدد حل آن برآیند. از نقش بازی كردن نیز می توان استفاده قابل توجهی نمود. اگر فردی دارای یك مشکل اخلاقی است برای مثال ترسو است باید به او اجرای نقش فرد شجاعی را داد. این شیوه باعث انتقال و ایجاد این روحیه در او می گردد معلم نباید خود را به یك شیوه محدود نماید بلکه باید تركیبی از روش ها را داشته باشد.
جایگاه و نقش معلم در اسلام
اهمیت معلم در اسلام ، بیانگر نقش و كاربرد او در جامعه است. اگر نقش معلم حیاتی نبود اسلام تا این حد به او بها نمی داد. در اسلام معلم از چنان ارزش و جایگاهی برخوردار است كه خداوند در نخستین آیات نازل شده بر پیامبر(ص) خودش را معلم معرفی می كند: ” بخوان به نام پروردگارت كه جهانیان را آفرید. انسان را ازخون بسته سرشت ، بخوان! و پروردگارت كریم ترین است، همان كه آموخت با قلم ، آموخت به انسان آنچه را كه نمی دانست. ”
پیامبر(ص) در روایتی فرموده اند :” همانا خدا و فرشتگان، حتی مورچه در لانه اش و ماهیان در دریا بر كسی كه نیکی ها را به مردم می آموزد، درود می فرستند”.
در روایتی دیگر فرموده اند: ” خداوند به حضرت موسی وحی نمود: ای موسی نیکی را بیاموز و آن را به دیگران یاد بده ، زیرا من قبر معلمان و متعلمان نیکی را نورانی می كنم تا احساس ترس نکنند”. نیز از ایشان می خوانیم: ” آیا می خواهید بهترین ها را به شما معرفی كنم؟ خدا بهترین بهترین هاست، و من بهترینِ فرزندان آدم و بهترینِ شما بعد از من كسی است كه علم را بیاموزد و سپس آن را نشر دهد “. همچنین فرمودند: ” علما وارث پیامبرانند، زیرا پیامبران دینار و درهمی به ارث نگذاشتند، ولی ارث آنها علم بود و هر كه از آن برگرفت، بهره ی فراوانی برده است.”
تربیت معلم
ویژگی مهمی كه در دین برای معلم و مربی آمده است، آغاز تربیت از خود معلم و مربی است. آگاهی از مسائل تربیتی، اساس انتخاب یك فرد برای حرفه معلمی است . دانش آموز از طریق مشاهده و تقلید كردن ، به درون معلم می رود و گفتار و رفتارش را الگو قرار می دهد. بنابراین یك معلم برای موفقیت در امر تربیت دینی دانش آموزان باید تربیت را از خود شروع كند. ابتدا خودش نسبت به دین اسلام شناخت كافی و سپس علاقه پیدا كند سپس ایمان و روحیه ی تسلیم را در خود قوی و اعتقاداتش را كامل كند. مسلم است كه هرگاه شناخت با علاقه همراه شود، انگیزه برای دفع رذایل و به دست آوردن فضایل اخلاقی ، فراهم می شود. اینجاست كه اخلاق او حسنه می شود و نسبت به انجام دستورات الهی مقید می شود.
اخلاق معلم
اولین و اساسی ترین ویژگی یك مربی ، دارا بودن اخلاق اسلامی است. ورود به قلب ها به كمك اخلاق است. با اخلاق نیکو می توان ایمان را با ساده ترین و دلپذیرترین كلمات در دل دانش آموزان وارد نمود و آنان را با خدای خویش پیوند داد. به طور كلی، در متون اسلامی سه نقش اساسی برای معلم بیان شده است:
1- معلم تداوم بخش راه انبیاء :
وظیفه اصلی پیامبران آسمانی تعلیم و تربیت بوده است و معلم هم همین نقش را در مدرسه ایفا می كند. قرآن میفرماید:
” او كسی است كه در میان مکتب نارفتگان رسولی از خودشان برانگیخت تا آیات خدا را بر آنان بخواند و آنان را تزكیه كند و كتاب و حکمت به آنان بیاموزد، گرچه قبلا در گمراهی آشکاری بودند” پس در واقع معلم كاری را انجام می دهد كه پیامبران می كردند .
2- معلم در نقش راهنما و روشنگر :
پیامبر اكرم میفرماید: “به راستی مَثَل عالمان در زمین مَثَل ستارگان در آسمان است كه مردم در تاریکی های خشکی و دریا به كمك آنها راه خود را پیدا می كنند. هرگاه این ستارگان خاموش شوند، بسا كه راه یافتگان نیز گمراه شوند”. گرچه روایت در مورد عالم است، اما از آنجا كه معلمان مکاتب نیز همان مسؤلیتی را بردوش دارند كه در این روایت برای عالم بیان شده است، پس آنان نیز مشمول این روایتند .
3- معلم مدافع مرزهای فرهنگی :
امام صادق(ع)می فرماید: “دانشمندان شیعه از مرزها و شیعیان ضعیف دفاع می كنند و مانع هجوم ابلیس و یارانش به آنها می شوند”. این حدیث نیز مانند روایت پیشین در مورد علماء است، اما كسانی كه در مکاتب به كودكان و نوجوانان و جوانان دانش آموز، تفکر و بینش صحیح می دهند و از مرزهای فکری و عقیدتی آنان در برابر هجوم فرهنگ های نامطلوب دفاع می كنند، بدون شك از مصادیق روایت فوق به شمار می روند. ارزش و جایگاه رفیع معلم اختصاص به اسلام ندارد . در گفته های غیر مسلمانان نیز نشانه هایی از مقام بلند معلم دیده می شود.
ارسطو می گوید: “كسانی كه كودكان را تربیت می كنند باید بیش از افرادی كه آنان را بار می آورند مورد احترام قرار گیرند، زیرا اینان تنها به كودک زندگی می بخشند، در حالی كه معلمان هنر بهتر زیستن را به او یاد می دهند “.
عوامل مؤثر در تربیت دینی
1- نقش معلم در شناسایی معارف دین
معلم به جهت اینکه مستعدترین افراد به لحاظ ذهنی و پاکترین آنها به لحاظ قلبی و روحی و عاطفی، یعنی كودكان دوره های ابتدایی، نوجوانان و جوانان دوره های متوسطه را در اختیار دارد؛ و همچنین به دلیل اینکه بیشترین وقت بچه ها را در اختیار دارد و مهمتر از همه عهده دار آموزش و تعلیم آنان است؛ می تواند نقش بسیار ممتازی در تربیت دینی آنها ایفا نماید. او می تواند از فرصت های متعددی كه در حین درس دادن برایش فراهم می شود، استفاده كرده عقاید اسلامی را تبیین و باورهای نادرست و خرافاتی را كه در اذهان بچه ها از طریق خانواده ، یا محیط بیرون نقش بسته ، از اعتقادات اسلامی جدا كند.
2 – نقش معلم در ایمان آفرینی
بعد از اینکه معلم موفق شد به دانش آموزان شناخت درستی نسبت به معارف دینی بدهد، نوبت تبدیل این شناخت های ذهنی به باورهای قلبی فرا می رسد. در این مرحله معلم باید با شناسایی دقیق موانع ایمان از یک طرف و درک روحیه دانش آموزان از سوی دیگر، تدبیرهایی را برای از میان برداشتن آن موانع بیندیشد و زیركانه و ماهرانه آنها را اجرایی نماید. این قسمت از كار بسیار مشکل است و معلمان می توانند از روش پیامبران و امامان برای موفقیت نسبی در این وظیفه سنگین و خطیر، و همچنین برای درک بهتر روحیات دانش آموزان از دستاوردهای روانشناسان ، كمك بگیرند. به طور مشخص اقدامات زیر می توانند برای ایمان آفرینی خیلی مؤثر باشند:
* تقویت روحیه حقگرایی ( بیدار کردن فطرت الهی )
* تقویت قدرت تفكر و تشخیص حق از باطل
3- مقبولیت و اعتبار معلم
معلم سعی كند با رفتار درست و مطابق گفتار ، اعتبار خود را نزد دانش آموزان بالا ببرد. اگر دانش آموز معلم را به عنوان یك شخصیت معتبر و مورد احترام بپذیرد، سعی می كند كه گفته های او را خوب گوش بدهد و بپذیرد و در رفتار و كردار خود عملی كند و حتی رفتار معلم را الگوی رفتار خویش قرار دهد. بهترین راه كسب اعتبار برای معلم، همان راهی است كه معلمان بزرگی مانند پیامبران الهی و پیشوایان دین از آن استفاده می كردند، یعنی عمل به گفته های خود یا پیروی از اصل كردار مطابق گفتار. از امام علی(ع) روایت شده: “كسی كه خود را درجایگاه راهنما و معلم دیگران قرار می دهد، باید پیش از تعلیم دیگران به تعلیم خود بپردازد و در مقام تربیت دیگران ، پیش از تربیت به زبان به تربیت با عمل همت گمارد “.
4 – محبوبیت معلم
یافته های روانشناسان نشان می دهد كه ” هرچه مخاطبان نگاه مثبت تری به گوینده داشته باشند، ارتباط را مثبت تر ارزیابی می كنند و احتمال بیشتری دارد كه نگرش خود را مطابق نظرگوینده تغییردهند “. روانشناسان در تبیین رابطه میان محبوبیت و تأثیرگذاری می گویند: ” ازآنجا كه انسانها تلاش می كنند شناختهایشان با احساساتشان هماهنگ باشد، نگرش خود را به احتمال زیاد برحسب نگرش های كسانی كه دوست دارند، تغییرمی دهند “. معلم می تواند با دینداری ، گشاده رویی وخوش رویی ، خلق نیکو ، تواضع و احترام به دانش آموزان ، زهد و بی رغبتی به دنیا و آراستگی و زیبایی ظاهری محبوبیت خود را نزد دانش آموزان افزایش دهد. معلم نباید هیچ وقت دانش آموز را مورد تحقیر و توهین قرار دهد، زیرا هر انسانی تمایل ذاتی به كسب احترام و ارزش و قبول از طرف دیگران دارد. تحقیر كودک از سوی معلم ممکن است كودک را فراری بدهد و نفرتی در دل او نسبت به معلم ایجاد كند به گونه ای كه گفتار و كردار معلم برای او قابل قبول نباشد. خداوند به پیامبر دستور می دهد كه با مردم مهربانانه برخورد كن تا از تو فراری نشوند.
” به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اینچنین خوش خوی و مهربان هستی. اگر تندخو و سختدل می بودی از گرد تو پراكنده می شدند. پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در كارها با ایشان مشورت كن و چون قصد كاری كنی بر خدای توكل كن ، كه خدا توكل كنندگان را دوست دارد ” (آل عمران،095.)
معلم باید حتی الامکان از تنبیه و برخورد تند و خشونت آمیز با دانش آموز اجتناب ورزد، زیرا روانشناسی جدید بر این عقیده است كه نوجوان در رشد و تکامل اجتماعی خود ، از چگونگی ارتباط و علاقه اش نسبت به معلمان و میزان نفرت یا محبت خود به آنها متأثر می شود. این ارتباط ها به اشکال و رنگ های گوناگون در می آیند كه اساسشان به شخصیت معلم ، میزان ایمانش به شغل خود، مقدار فهمش نسبت به مرحله نوجوانی و طرق رعایت و حل مشکلات آن بستگی دارد. چنانکه معلم مسلطی كه با امر و نهی ، تهدید و تعقیب و آزار و شکنجه بر كلاس حکم می كند دانش آموزان را از خود دور می كند، میان خود و آنها جدایی می اندازد و در نتیجه ، به هیچ وجه مورد محبت آنان واقع نمی شود. بر عکس ، معلم دادگستری كه همواره با دانش آموزان خود همکار و دوست صمیمی است و هنگام استمداد از او ، هرگز به سرزنش آنان نمی پردازد ، محبت و اعتماد آنها را به خود جلب می كند .
محبوبیت معلم دو كاركرد مهم دارد: نخست آنکه به معلم امکان می دهد در لایه های درونی شخصیت دانش آموزان نفوذ كند، و دوم آنکه تأثیرگذاری تربیتی معلم را آسان می نماید. تحقیقاتی كه در مورد میزان علاقه دانش آموزان به درس دینی انجام شده نشان می دهد كه میزان علاقه دانش آموزان به دبیر دینی رابطه مستقیم و مثبتی با میزان علاقه آنان به این درس دارد.
5 -انتخاب شیوه ی مناسب دربیان آموزه های دینی
معلم باید سعی كند آموزه های دینی را ساده ، رسا و جذاب برای دانش آموزان بیان كند به گونه ای كه اولا آنها بفهمند كه معلم چه می گوید و ثانیا از شنیدن آن احساس خستگی نکنند. اگر معلم مثال درخداشناسی تنها به بیان دلایل فلسفی اثبات وجود خدا و صفاتی مانند توحید و قدرت خدا بپردازد، یقینا خسته كننده خواهد بود و دانش آموزان شاید برای گرفتن نمره ، این دلایل را در حافظه ذهنشان بسپارند ولی این سپرده ها هیچ وقت تبدیل به ایمان و اعتقاد قلبی نمی شود، چون از روی میل و رغبت و شوق كسب نشده اند. معلم باید استدلال های فلسفی را در قالب مثالی ساده و همه كس فهم طوری بیان كند كه متعلم همانجا نه تنها كاملا تفهیم شود، بلکه پایه های اعتقادی اش نسبت به آن موضوع نیز شکل بگیرد. همچنین معلم باید از مطرح كردن مباحث پیچیده و دور از فهم دانش آموز اجتناب ورزد. در این مورد نیز مطالعه سیره ی انبیاء و معصومان می تواند برای معلمان راهگشا باشد.
6 – پاسخ مناسب به پرسش ها و شبهه ها:
گاهی برای دانش آموزان پرسش ها و شبهه هایی مطرح می شوند و یا كسانی دیگر در ذهن آنان شبهه ایجاد می كنند، معلم باید اولا این فضا را ایجاد كند كه دانش آموزان به راحتی بتوانند سوالاتشان را مطرح كنند و ثانیا پاسخ مناسب بدهد. پاسخ مناسب از دوحال خارج نیست: یا معلم جواب آن پرسش را می داند، در این صورت باید با متانت و بردباری پاسخ دهد؛ یا نمیداند كه در این صورت باید این شهامت را داشته باشد كه صراحتا بگوید نمی دانم و سعی می كنم با مطالعه یا پرسیدن از دیگران بیابم و برای شما بیان كنم نقش معلم در رفتار دانش آموزان دانش آموزی كه از معلم خود معرفت دینی كسب كرده و توسط او معرفتش را تبدیل به باور قلبی نموده، حالا به معلمش به عنوان یك الگو نگاه می كند تا مانند او رفتارش را در چارچوب
اعتقاداتش قرار دهد. اگر ببیند معلمش دقیقا به آنچه كه گفته عمل می كند، این دانش آموز نیز در اعتقاداتش پابرجا می ماند و سعی می كند رفتارش را منطبق با اعتقاداتش نماید. اما اگر ببیند معلمش خلاف گفته هایش رفتار می كند، این متعلم ضمن اینکه در اعتقادات خود دچار تردید می شود ، در مقام عمل نیز انطباق عمل با عقیده برایش مهم نخواهد بود .به عنوان مثال، فرض كنید معلم به دانش آموزش یاد داده كه یکی از واجبات در دین مقدس اسلام نماز است. با تدابیری كه اتخاذ كرده موفق هم شده این آموزه را در درون كودک به عنوان یك عقیده قلبی نهادینه كند و تأكید هم كرده كه این نماز را بهتر است اول وقت بخواند. حال اگر دانش آموز ببیند كه هر وقت اذان گفته می شود ، معلم كارش را رها كرده سراغ نماز می رود، این دانش آموز نیز الگو برداری نموده و از این طریق یاد می گیرد كه چگونه باید مطابق عقایدش رفتار كند. اما اگر معلم نسبت به نماز بی تفاوت باشد، این دانش آموز نیز ضمن اینکه در عقایدش دچار تردید می شود و یك نوع تناقضی بین گفته ها و كردارهای معلم احساس می كند، در نماز خواندن جدیت لازم را نشان نمی دهد و كم کم عمل برخلاف عقیده برایش یك امر عادی می شود. در زمینه الگو برداری دانش آموزانی از معلم به خصوص آنانی كه هنوز كودک هستند و شخصیتشان شکل نگرفته ، روانشناسان مطالب سودمندی دارند. آنان معتقدند كه كودک در مسیر رشد طبیعی ، روند اجتماعی شدن را از طریق همانند كردن خود با والدین و بزرگسالان دیگر طی می كند. او از طریق مشاهده رفتار دیگران سعی در یادگیری و تقلید الگوهای رفتاری جدید داشته، بر آن است تا شخصیت خویش را با دیدگاه ها و ارزشهای افراد مهم در زندگی خویش همانند سازد. در این ارتباط مهم ترین منبع همانند سازی كودک در سنین مدرسه ، بعد از والدین ، معلم است. رفتار معلم و همچنین ظاهر او شبیه به پدر و مادر كودک می نماید و كودک چنان با معلم خود انس می گیرد كه گویی یکی از والدین اوست. گاهی این وضعیت تا بدان جا گسترش می یابد كه كودک معلم خود را برتر از والدینش می یابد، چرا كه او هم فرشته ی محبت است و هم مظهر دانایی و آگاهی. از این رو ، ویژگی ها و صفات شخصیتی معلم نقش به سزایی در شکل گیری شخصیت كودكان بازی می كند.كودک با پذیرش رفتارهای معلم به عنوان الگو و سرمشق، هویت اجتماعی متزلزل خویش را استحکام می بخشد. اگر شخصیت معلم دارای صفات انسانی از قبیل مهرورزی ، نوع دوستی ، درستکاری ، همکاری ، خویشتن داری و ایمان باشد، طبعا تقلید چنین ویژگی هایی ، سلامت روانی
كودک را تضمین خواهد كرد. ولی اگر شخصیت معلم دچار اختلال و نابسامانی باشد، یعنی رفتارهایی خلاف هنجارهای فرهنگی و اجتماعی از او سر زند یا فاقد صفات انسانی باشد، در چنین وضعی همانندسازی كودک با معلم، حاصلی جز رفتارهای نابهنجار و اختلالات نخواهد داشت. بنابراین معلم به عنوان الگوی در دسترس دانش آموز، نقش بسیار حساسی در رفتار او دارد. این برای آغاز كار بود. برای تداوم كار نیز رفتار معلم و تذكرهای او به دانش آموز مفید خواهد بود.
نقش علم و معلّم در فرازی از آیات قرآن
“یرفع الله الّذین آمنوا منكم و الّذین اوتوا العلم درجات ” خداوند آنان را كه ایمان آورده و آنان را كه دارای علم اند، چندین درجه بالا می برد.
“قل هل یستوی الّذین یعلمون والّذین الیعلمون انّما یتذکر اولولالباب” بگو آیا آنهایی كه می دانند با آنهایی كه نمی دانند برابرند؟ و…
نقش علم و معلّم در فرازی از روایات دینی:
“عن النبی صلّی الله علیه و آله فی حدیث قال : بالتعلیم ارسلت ”
رسول اكرم صلّی الله علیه و آله در ضمن حدیثی فرموده اند: من برای تعلیم و آموزش فرستاده شده ام.
قال امیر المؤمنین (علیه السلام ) : ” العلماء باقون ما بقی الدّهر أعیانهم مفقوده و آثارهم فی القلوب موجوده”.
حضرت امیر علیه السّلام فرموده اند : دانشمندان تا روزگار باقی است پایدارند، بدن هایشان مفقود و آثار آنان در قلب ها موجود می باشد .
قال رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم ) :” رحم اللّه خلفائی فقیل : و من خلفاءک یا رسول الله (ص)؟ قال : الّذین یحیون سنّتی و یعلّمونها عبادالله”.
رسول اكرم صلّی الله علیه و آله وسلم فرموده اند : خدای جانشینان مرا رحمت كند. عرض شد یا رسول لله (ص) جانشینان تو چه كسانی اند؟ فرمود: كسانیکه سنت مرا زنده می كنند و به بندگان خدا می آموزند.
قال رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم ) :” من تعلّمت منه حرفا صرت له عبدا ”
رسول اعظم صلّی اللّه علیه و آله وسلم فرموده اند :از هر كس حرفی فرا گرفتی بنده وی شده ای.
قال رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم ):” المؤمن اذا مات و ترک ورقة واحدة علیها علم تكون تلک الورقة یوم القیامة ستراً فیما بینه و بین النّار و اعطاه الله تبارک و تعالی بكلّ حرف مكتوب علیها مدینة أوسع من الدنیا سبع مرّات و ما من مؤمن یقعد ساعة عندالعالم الّا ناداه ربّه عزّوجلّ جلست الی حبیبی و عزّتی و جلالی ال سكنتک الجنة معه و ال أبالی”
رسول اكرم صلّی اللّه علیه و آله وسلم می فرمایند: مؤمن چون بمیرد و یك ورقه كه در آن علمی نوشته باشد بجا گذارد همان ورقه در روز قیامت میان او و آتش پرده خواهد بود و خدای تبارک و تعالی به عوض هر حرفی كه بر آن نوشته شهری به او می بخشد كه هفت بار از دنیا و سیع تر باشد و هیچ مؤمنی نیست كه ساعتی در حضور عالمی بنشیند جر آنکه پروردگار عزّوجلّ به او ندا می فرماید:در نزد محبوب من نشسته ای به عزت و جلالم قسم كه البته ترا با او در بهشت جای دهم و باكی ندارم.
عن امیر المؤمنین ( علیه السلام ) :” إذا کان الآباءهم السّبب فی الحیاة فمعلّموا الحكمة والدّین هم السّبب فی جودتها ”
حضرت امیر ( علیه السلام ) فرموده اند: اگر پدران سبب زندگی هستند پس آموزگاران حکمت و دین سبب خوبی و زیبایی زندگی می باشند.
“إنّ مثل العلماء فی الارض کمثل النّجوم فی السّماء یهتدی بها فی الظّلمات البرّ و البحر، فاذا انطمست اوشک إن تضلّ الهداه”
پیامبر اعظم صلّی اللّه علیه و آله وسلم فرمودند: مثل عالمان و معلمان در زمین مثل ستارگان در آسمان است كه مردم در تاریکی های خشکی و دریا به كمك آنها راه خود را پیدا می كنند هر گاه این ستارگان خاموش شوند بسا راه یافتگان نیز گمراه شوند.
نقش تعلیم و تربیت در آموزش و پرورش در افزایش فرهنگ اسلامی مدارس چیست؟
تعلیم و تربیت یعنی آماده كردن فرد برای زندگی در اجتماع معین و آشنا ساختن وی به آداب و رسوم و عقاید و افکار خاص است . یقیناً در بحث از آموزش و پرورش زمانی كه از تعلیم وتربیت سخنی به میان می آید فلسفه تربیت و مبانی تربیت تفکیك و جدا خواهد شد ، چرا كه فلسفه تربیت نه تنها وسیع تر از فلسفه سیاسی و اقتصادی ، اجتماعی و دینی است، بلکه مجموعه و خلاصه آنهاست.
تربیت عبارت از رفع موانع و ایجاد مقتضیات و شرایط لازم برای اینکه استعدادهای انسان در جهت كمال مطلق شکوفا شود به نظر می رسد كه برای ارتقای منزلت اجتماعی معلمان یك راه اساسی و چندین راه فرعی وجوددارد. بدون شك راه اصلی توجه و اهمیت دادن به مسئله منابع انسان و اولویت دادن به مفهوم سرمایه انسانی و سرمایه گذاری در تعلیم وتربیت است. سرمایه انسانی یك مفهوم كاملاً اقتصادی است . در حقیقت خصوصیات كیفی انسان نوعی ” سرمایه ” است. زیرا این خصوصیات در پرتو آموزش، توانائی های انسان را توسعه می بخشد و می تواند به صورت منبع درآمدهای بیشتر و یا رضایت خاطر فراوان تر در آینده در آید. چنین سرمایه ای ” انسانی ” است، چرا كه جزئی از اجزاء انسان را تشکیل می دهد، با وی رشد می كند و با او از میان می رود.
سرمایه انسانی به صورت كنونی در تاریخ اقتصادی ناشناخته مانده، زیرا در تقسیم بندی سه گانه عوامل تولید، جائی برای سرمایه انسانی در نظر گرفته نشده است. به طور كلی سرمایه انسانی به كیفیت انسان ها و كیفیت توانایی های فردی می پردازد. بدون تردید، در صورتی كه به منابع انسانی اهمیت داده شود و سرمایه گذاری در تعلیم و تربیت در میان سایر گزینه های سرمایه گذاری اولویت یابد. سیاست های كلان كشور تغییر می یابد، نتایج كار معلمان برای جامعه توجیه می شود ، حساسیت نقش معلم در توسعه كشور و فن آوری به درستی تبیین میگردد، فقر و محرومیت از زندگی معلمان دورمی شود ، شیوه های جذب و تربیت معلم اصلاح می شود ، مدیریت آموزش و پرورش بهبود می یابد و در نتیجه، منزلت اجتماعی معلمان ارتقاء می یابد. بدون تردید در فرایند تعلیم و تربیت بر اساس تقویت فرهنگ اسلامی ، برقراری رابطه انسانی با دانش آموزان و حفظ و تامین عزت نفس و احساس خود ارزشمندی آنان است. این امر استمرار فرهنگ اسلامی را در وجود دانش آموزان درونی می سازد و رفتارهای آنها مطابق با هنجارهای جامعه بروز و ظهور می یابد.
اساساً فرهنگ فردی معلم چه نقشی در ایجاد و تقویت فرهنگ اسلامی در مدارس دارد؟
معلم نباید فراموش كند، كه او كارگزاری است روحانی و ملزم به زندگی با نقش خود ، علاقمند به تمام اشیاء پیرامونی خود كه الهام بخش راهنمایی هستند. محیط و پیرامون معلم می تواند مکمل فرهنگ فردی او باشد. معلم آگاه كه به تدریس خود فکر می كند ، همیشه باید در فکر باروری کلاس درس خود باشد. از این راه است كه او می تواند ، موقعیت كاری خود را استحکام بخشد. تکمیل معلومات معلم بستگی به مطالعه او و استفاده او از كتب و منابع علمی مختلف خواه در زمینه و خواه در حاشیه مواد تدریس دارد. ولی اغلب داشتن یك كتابخانه شخصی برای هر معلمی امکان پذیر نیست. رفع این مشکل می تواند، در شهرستانها بوسیله كتابخانه های دولتی ، در شهرستان های فاقد این امکان عمومی با خودیاری معلم به وسیله آموزش و پرورش متبوع و مدرسه مربوط مرتفع گردد. كتابخوانی و غنی ساختن فرهنگ برای دانش آموزان الزامی است. دراین مورد معلم می تواند با راهنمایی خود ، متعلّمان را به خرید كتابهای مفید تشویق كرده و با خرید چند كتاب به طور دسته جمعی ، در سال چندین كتاب در کلاس خوانده شود.
حرفه مدرسی در تدریس به دیگران خلاصه نمی شود، بلکه یك معلم باید علاقه به خود آموزی نیز داشته باشد. از این راه او كمبودهای خود را جبران می كند. به علاوه محشور شدن با سایرین بخصوص در رده آموزگاری دبستان و دبیرستان ، در شهرهای دور افتاده . موجبات خودسازی او را فراهم می سازد. چه ارتباط داشتن با دانش آموزان و اولیای آنها خود مطالعه رفتاری و اجتماعی محیط كاری و زندگی هر فرد است.
هدف از نکات و توصیه هایی كه شرح آنها در این قسمت بیان شد به وجود آوردن آموزگاران آموزش دیده ای كه آموزش خود را در جهت حفظ ارزش های تحصیلی و دینی و فرهنگی دانش آموزان در راستای اهداف نظام آموزش و پرورش محقق سازند.
رعایت رفتار اجتماعی نیکو از طرف معلم و تاكید بر نقش معنوی معلمان بسیار حائز اهمیت است. از میان تمام جنبه های كاری یك آموزگار مدرسه آمده است: رفتار اجتماعی نیکو را تحسین كنید. هر چند ، چنین رفتاری هر آموزگار و دانش آموزی را تحت تاثیر قرار می دهد، اما اغلب مواقع این مشاور راهنما است كه بر اطوارها و رفتارهای كلی نظارت دارد. در آنها روحیه تیمی ایجاد كنید و این احساس را در آنها القا نمایید كه ما دارای بهترین کلاس هستیم .بدین طریق محیط کلاس از دیواری چند متشکل نیست بلکه ساحت مقدسی است كه در و دیوارش محدوده ای است از راهنمایی های روحانی ، اخلاقی و اجتماعی . خصوصیات کلاس قدرتی را ساطع می كند كه نقش و وظیفه معلم در درون آن نمی تواند ناشناخته باشد.
نقش الگویی معلم
معلم با توجه به نفوذ معنوی اش، قلب ، اندیشه و رفتار دانش آموز را تسخیر می نماید. تمام رفتار معلم از كوچکترین حركات و اشارات او ، تا نحوه گفتار و عملش همه توسط دانش آموزان تقلید می شود. دانش آموز ، معلم را الگو و سرمشق اخلاق و رفتارخویش قرار می دهد، زیرا شاگرد معلم را سرآمد افراد و والاترین شخصیت ها می داند، پس سعی می كند كمالات و شخصیت او را در خویش تجلی دهد و همان راه را برود كه او رفته است. او آنچه را معلمش خوب بداند ارج می نهد، و آنچه را بی ارزش شمارد زشت می انگارد. او معلم را محور تمام ارزش های انسانی و اجتماعی می داند؛ بنابراین حتی ضد ارزش های وجود معلم را ارزش می پندارد. در این مواقع ممکن است دانش آموز دچار تعارض و تردید گردد زیرا بین آنچه قبلا از والدین آموخته و آنچه اكنون می بیند، اختلاف است. او نمی خواهد بپذیرد معلمش ممکن است اشتباه كند، در این صورت ممکن است نسبت به ارزشهایی كه آموخته بی اعتماد گردد یا سرگردانی و تعارض او باقی بماند. با توجه به آنچه گفته شد وظیفه معلم به امر تدریس و آموزش محدود نشده و رسالتش پایان نمی یابد. بلکه معلم مسئول روح و روان و عقل و فکر شاگردانش است او شخصیت و رفتار دانش آموزان را شکل می دهد و تثبیت می نماید؛ بنابراین قبل از هر چیز شخصیت و رفتار خود معلم باید ساخته شده باشد. نقاط ضعف و قوت شخصیت معلم تنها به خود او مربوط نیست بلکه تمام این قوت و ضعف ها در آئینه پاک روح دانش آموزان منعکس می شود. پس اگر معلم دارای صداقت گذشت، بزرگواری ، انسان دوستی و غیره باشد این صفات را منتقل می كند. اگر خود دچار خصوصیات ناپسند اخلاقی باشد هر چه هم در باب فضایل سخن بگوید نقاط ضعفش اثر منفی خود را گذارده ، مانع پذیرش كلامش می گردد. پس معلم باید عالم عامل باشد.
امیرالمؤمنین علی (علیه اسلام ): ” اگر بلندی همت تو را بر اصلاح عیوب مردم وادار كرد، نخست اصلاح را از خودت شروع كن ، زیرا اگر خودت اخلاق فاسد داشته باشی و در اصلاح غیر خودت بکوشی و همت كنی ، این خودش بزرگترین عیب است. همچنین می فرماید: ” عجب دارم از كسی كه متصدی اصلاح امور مردم است، و حال آن كه فساد نفس خودش از دیگران بیشتر است وبه اصلاح آن نمی كوشد و به شایستگی دیگری كوشش می كند”.
آموزش اخلاقی در مدرسه
مدرسه به عنوان یك موسسه اجتماعی ، مسئول تربیت اخلاقی افراد است ، تا از این طریق بتوان جامعه ای سالم و سعادتمند داشت. مدرسه از طریق پرداختن به این امر نه تنها قدمی موثر در رفع انحرافات و تباهی های جامعه بر می دارد، بلکه می تواند مشکلات عمده ای را حل نماید، زیرا از اهم مشکلات مدارس ما ، مسائل رفتاری و اخلاقی دانش آموزان است.
نحوه آموزش در مدارس ما
تاكنون آموزش اخلاقی، بیشتر از طریق كتب دینی و گهگاهی نیز كتب فارسی انجام می گرفته ، ساعت های پرورشی كه جدیدا اضافه شده نیز در این زمینه فعالیت هایی داشته اند. اشکال عمده در اینجا اولا همان اشکال كلی است كه بر نظام آموزشی ما وارد است و آن جنبه القایی آموزش است؛ یعنی آموزش بر اساس كتاب و به شکل حفظ مطالب آن جهت اخذ نمره بوده است. این شیوه كمترین كارایی را داشته و در درک مفاهیم اخلاقی به دانش آموز كمك چندانی نمی كند. ثانیا اختصاص بحث اخلاقی تنها به بخشی از ساعات دینی ، نشانه كم توجهی به اخلاق است. در حالی كه این بزرگترین اشتباه مدارس است، و علت اشتباه نیز با بحث هایی كه تاكنون شد محرز است. اهداف اخلاقی، اهداف عامی هستند كه باید بر تمام انواع آموزش، مسلط باشند. برای رفع اشکالات طرح شده، اولا باید شیوه آموزش از جنبه ذهنی اش خارج شود و با تغییرات و تحولات اساسی، آموزش نوینی را در امر پرورش اخلاقی آغاز نماید. اگر دانش آموز در جریان تربیت
خویش نقش و شركت فعال داشته و با مسائل سر و كار یابد و آنها را لمس نماید نتایج مثبت شگرفی حاصل می آید كه هرگز از حفظ مطالب عاید نمی گردد؛ مثلا اگر رفتار دانش آموز در موقعیت های مختلف بررسی شده و خودش نیز از رفتارش ارزیابی نموده و با بینش صحیحی به اصلاح رفتارهای غلط اقدام نماید تا اینکه او مطلبی را پیرامون خوبی و بدی رفتار بخواند و یا بشنود و بخواهد اقدام كند از لحاظ نتیجه، این دو قابل قیاس نیستند. برای ارزیابی دانش آموز از رفتار خویش، معلم می تواند بدون اطلاع او موقعیت هایی را ایجاد نماید و سپس از او بخواهد عکس العمل خویش را بسنجد. مشکل دوم را می توان از طریق بسط و گسترش آموزش اخلاقی و محدود نکردن آن به یك كتاب و ساعت خاص برطرف نمود.
برای تدریس حقایق اخلاقی چنانچه در زندگی به كار بیاید. باید میان آن ها و روابط انسانی پیوندی برقرار سازیم. چنان چه ضروری است میان درس اخلاق و مسئله رابطه انسان با خدا پیوندی را در نظر گیریم. با توجه به آن چه گفته شد اخلاق ، مانند سایر رشته ها، تنها یك برنامه درسی نیست كه دانش آموزان مطالعه نمایند. و مطالبش را حفظ نموده و نمره ای بگیرند و سپس همه را به فراموشی سپرده، بدون آن كه از آن بهره ای برده و نتیجه ای بگیرند. عده ای، تربیت اخلاقی را با پند و اندرز دادن، مساوی تلقی می كنند؛ در حالی كه موعظه تنها یك روش- آن هم روش نسبتا ضعیفی- از روش های تربیت اخلاقی است تربیت اخلاقی جهت یاری به افراد و برای كسب بینش و معرفت است تا درست را از نادرست بشناسند و بتوانند در رفتار خویش، تحولات اساسی و مثبتی در جهت رسیدن به هدف ایجاد نمایند.
نتیجه گیری
آنچه كه می توان استنباط نمود این است كه كمال انسان در نظام تعلیم و تربیت اسلامی رسیدن به قرب الهی است . این هدف غایی به اهداف اعتقادی ، اخلاقی و علمی و آموزشی و … مرتبط است . تعیین نقش و جایگاه معلم در این مرتبه جلوه ای از قدرت لایزال الهی است خداوند نخستین معلم است و شغل معلمی شریف و با عظمت است . كیفیت معلم امروز به عنوان یکی از عوامل تعیین كننده كیفیت آموزش و پرورش قلمداد می شود و از مهم ترین اهداف نظام آموزشی در هر جامعه ای حفظ عناصر و ارزش های اسلامی و فرهنگی است و این امر بدون تردید در هر برهه از زمانی با تلاش معلمان محقق می گردد. معلم نباید فراموش كند كارگزاری روحانی و ملزم به رعایت تعامل و ارتباطی منطقی با دانش آموزان است .حفظ و تامین عزت نفس و احساس خود ارزشمندی آنان كه رعایت اصول اسلامی ، دینی و فرهنگی را سرلوحه كار خویش قرار دهد . بدون تردید معلم با تفکر بسیجی گونه خویش می تواند رفتار اجتماعی نیکو را با تاكید بر نقش حساس و تاثیرگذارشان در جامعه اسلامی ما به منصه ظهور برسانند. تربیت دینی یعنی فعالیت های منظم و منطقی جهت تربیت ابعاد وجودی انسان در قالب دین به گونه ای كه مربی به اصول عقاید، اخلاق و احکام شناخت و ایمان پیدا كند و این شناخت منجر به عمل پایدار در او شود. در این صورت به هدف تربیت دینی یعنی عبادت و بندگی خداوند خواهد رسید .انسان دارای ابعاد شناختی ، عاطفی و رفتاری میباشد. برای تربیت صحیح لازم است به این ابعاد توجه شود تا امر تربیت آسان تر و نتیجه ، قطعی تر باشد.
تربیت دینی دارای ابعاد اعتقادی، اخلاقی و عبادی است. اعتقادات پایه های عمل هر فرد را تشکیل می دهند. اخلاق و عبادات در واقع نتیجه اعتقادی است كه همراه با شناخت و ایمان باشد. بنابراین پرداختن معلم و كتب درسی به ابعاد تربیت دینی ، ضروری است. شیوه اثر گذاری دانش آموزان بر یکدیگر نیز با درگیر كردن ابعاد انسان یعنی تأثیر بر شناخت ها و احساسات فرد است كه در نتیجه آن رفتار فرد متناسب با ارزشهای القا شده تغییر می كند. معلمان می توانند در جهت افزایش شناخت دانش آموزان نسبت به آموزه های دین نقش های الگویی و آموزشی داشته باشند. این آموزش در صورتی كارساز خواهد بود كه در همه زمینه های شناختی ، احساسی و عملی انجام گیرد. ویژگی های معلم مانند تربیت دینی ، اخلاق نیك ، مطابقت گفتار و كردار ، محبوبیت و مقبولیت او در نفوذ او در دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. علاوه بر الگو بودن و آموزش دادن در صورتی كه معلم اصول تربیت را به كار گیرد، می توان گفت وظیفه خود را به عنوان یك مربی انجام داده است. محبت به دانش آموز دین را برای او زیبا می كند و علاقه و انگیزه اش را بیش تر. زمینه سازی و شروع تدریجی ، راه را برای دانش آموز هموارتر می كند. رعایت اعتدال در تمامی مراحل تربیت پیشرفت مربی را مداوم و آسان خواهد كرد. حفظ حریت و آزادگی دانش آموز، موجب می شود تا معلم شناخت بیشتر از او به دست آورد و دانش آموز نیز حس اجبار و اكراه در انجام امور نداشته باشد و در سایه عقل خویش استعدادهایش را شکوفا كند. گرامی داشت شخصیت دانش آموز ، عزت نفس را به دنبال خواهد داشت و عزت نفس او را از لغزش ها و وسوسه های افراد نا اهل باز می دارد. نظارت و مراقبت مستمر از دانش آموز باید در تمام مراحل وجود داشته باشد تا تلاش های معلم و دانش آموز به نتیجه برسد. همکاری و هماهنگی تمام معلمان و به كارگیری اصول تربیت ضروری است. هماهنگی و هم عقیده بودن همه معلمان ضمن تأیید حق بودن دین اسلام موجب یاد آوری و تکرار آموزه ها نیز می شود. در صورتی كه معلمان در جهت تربیت دینی دانش آموزان با یکدیگر همانگ نباشند یا اصول تربیت را به درستی بکار نگیرند، موجب تنفر دانش آموز از دین می شود.
كتب درسی نیز مانند یك معلم هستند. ارائه الگوها ، استفاده از مطالب متنوع و نظرات شخصیت ها و مباحثی كه دانش آموزان بیشتر به آن علاقه دارند، به شرطی كه در جهت تربیت دینی باشد ، غنی و مفید خواهد بود. در كتب درسی تربیت اعتقادی ، اخلاقی و عبادی باید با توجه به ابعاد وجودی انسان صورت بگیرد تا منجر به تربیت دینی شود. تعارض در ارزش های كتب درسی ، عدم توجه همه ی كتب به آموزه های دینی ، متناسب نبودن متون با علایق دانش آموزان ، به كار نگرفتن ابعاد و اصول تربیت و عدم توجه به ابعاد شناختی ، عاطفی و رفتاری دانش آموزان ، موجب آسیب به تربیت دینی دانش آموزان خواهد شد. از مجموع این نوشتار، این نتیجه را میتوان گرفت كه به رغم تقسیم كار در نظام تعلیم و تربیت مدرن ، نقش معلم در تربیت دینی دانش آموزان نه تنها كاهش نیافته ، بلکه به دلیل هجوم انواع فرهنگ های نامطلوب بر اذهان و افکار نسل جدید ، این نقش برجسته تر و وظیفه معلم سنگین تر شده است؛ زیرا آینده یك جامعه و امت در دست معلم است. اگر او نتواند افراد مفید و هماهنگ با اهداف جامعه تربیت كند ، یك ملت را به تباهی می كشاند. به همین دلیل است كه امام باقر( علیه السلام ) معلمان را شریك در پاداش كار متعلم می دانند: ” هركس بابی از هدایت تعلیم دهد مانند ثواب كسانی كه بدان عمل كنند، اجر دارد و از ثواب آنها هم چیزی كاسته نشود و هر كه یك باب از گمراهی تعلیم دهد، مانند كسانی كه بدان عمل كنند ببرد و از گناه آنها هم كاسته نشود “.
امید است متولیان امر تعلیم و تربیت در كشور ما به اهمیت موضوع توجه لازم و كافی داشته باشند و با تقویت نهادهای تربیت معلم، معلمان ورزیده ، با دانش و متدین تحویل مکاتب دهند و معلمان عزیز هم به خطیر بودن مسئولیت شان ملتفت باشند و آن گونه كه باید ایفای نقش كنند.
منابع
تهیه کننده : آموزگار پایه اول-خانم خانی
تاییدکننده : معاون آموزشی-آقای جعفری
پنج شنبه 18 اردیبهشت ماه 1399