یادگیری از طریق بازی

اصطلاح تعلیم و تربیت زودهنگام، اصطلاحی است که غالبا برای تعلیم و تربیت کودکان از ابتدای تولد تاهشت سالگی به کار می رود. ضرورت و فوریت تعلیم و تربیت زود هنگام در کشورهای صنعتی و پیشرفته تابدان جا تکامل یافته که برای سه سال قبل از شروع آموزش رسمی ( دوره ابتدایی ) برنامه آموزشی نظام دار و سازمان یافته تدوین شده است که در مراکز آموزش پیش دبستانی توسط مربیانی که در این زمینه از دانش و تخصص کافی برخوردار می باشند آموزش داده می شوند. از عمر این دوره های آموزشی در برخی ازکشورها نزدیک به دو دهه سپری شده و همه ساله پژوهش های گسترده ای در جهت بالا بردن کیفیت و اثربخشی آنها انجام می پذیرد. برای موفق بودن در عصری که به طور فزاینده ای براساس علم و فناوری شکل گرفته است، کودکان ما نیازمند تعلیم و تربیتی هستند که توانایی های لازم را برای یادگیری مهارتها و دانش جدید در آنها پایه گذاری کنند.

دانش، مامحصول کنش مقابل پویا بین فرد و محیط اجتماعی و فیزیکی است چون آموزش های پیش دبستانی بیشتر بر محور بازی است، در این مقاله پیرامون بازی واثرات آن در کودکان به بحث می نشینیم. روانشناسان امروزه دیدگاه گسترده تری از جهان کودک و آنچه در آن می گذرد را عرضه داشته و تأکید از ( بلوم ) خاصی بر آموزش و پرورش دوران کودکی و نقش مهم آن در زندگی آینده دارند به طور مثال پژوهش های خود نتیجه می گیرد که حدود 50 درصد از رشد هوشی کودک از بدو تولد تا 4 سالگی، حدود30درصد از 4 سالگی تا 8 سالگی و 20 درصد از باقیمانده در فاصله 8 تا 17 سالگی شکل می گیرد.

نتیجه پژوهش ها در مورد رشد هوش کودک نشان می دهد همانطور که بهبود شرایط بهداشتی و تغذیه ای می تواند بر روی رشد جسمانی فرد نافذ بوده و آن را روز به روز بهتر گرداند، بهبود شرایط محیطی نیزامکان رشد هوشی کودک را هر چه بیشتر فراهم می سازد به این معنا که شرایط محیطی مساعد تر، امکان استفاده از توانایی های بالقوه وراثتی را افزون تر و ساده تر می سازد. در این راستا بازی یکی از عواملی است که بایستی مورد نظر قرار گیرد.

بازی کردن یک فعالیت لذت بخش است که در برگیرنده افراد، اشیا و تحرک می باشد. هر چیزی از فوت کردن حباب های صابون به اطراف گرفته تا خواندن یک قطعه شعر، نوعی بازی محسوب می شود. تمامی والدین از این حقیقت آگاه هستند که بازی می تواند شامل هر فعالیتی باشد که کودک با اشیای اطراف خود انجام می دهد.

بررسی فرآیند بازی و در نظر گرفتن آن به منزله یکی از فعالیت های انسان به خصوص فعالیت های کودکان، از مسائلی است که روانشناسان همواره به آن توجه کرده اند. بازی مانند کنش های روانی دیگر درشمار فعالیت اساسی سازمان روانی انسان قرار دارد.

اهمیت بازی

کودک بدون بازی و بازیچه مانند ماهی بدون آب است. از نظر حیات شناسی، بازی وسیله سلامت جسم و پرورش حواس است. زیست شناسی نیز بازی را برای رشد اجتماعی و تکامل موجود زنده لازم می شمارد،جامعه شناسان بازی را برای رشد اجتماعی کودکان ضروری می دانند و به نظر روانشناسان بازی فعالیت منحصر به فرد آدمی است.

فوائد بازی

بازی برای طفل نقش حیاتی دارد، کودک آنچنان بدان علاقمند است که حتی پس از کارهای طولانی وخسته کننده به آن پناه می برد و خستگی خود را با نشاط ناشی از آن رفع و جبران می کند.

بازی موجبی برای پرورش روح و سببی برای سرور و انبساط خاطر کودکان است، در سایه آن صفات اخلاقی و اجتماعی فراوانی را می توان به او آموخت و نیز می توان روح همکاری، دوستی، صمیمیت، فرماندهی وانضباط را در او پدید آورد.

در ضمن بازی می توان به کودک درس اخلاق داد ضوابط و مقررات را به او تفهیم کرد، قواعد و راه و رسم زندگی را به او آموخت و از او عملاً خواست که رعایت حال جمع را کرده و اصول و ضوابط مورد قبول جامعه را پذیرا گردد.

کودک در ضمن بازی درمی یابد که برای موفقیت نمی تواند تک روی کند، اگر بخواهد در کار و زندگی خودموفق باشد لازم است فعالیت خود را در جهت درخواست دیگران سوق دهد و در طریق ایجاد وضع مطلوب باشد. بازی در گروه باعث پرورش وجدان فردی است که در زندگی کودک نقش عمده ای بازی می کند،حدود آزادی او را مشخص می نماید راههایی که برای ادامه حیات باید برگزیند، برای او معین می نماید.

ضرورت بازی

به اعتقاد پیاژه، نوزاد، موجودی فعال و مبتکر رفتار است. طفل به سرعت تمایز بین خصوصیات محیط نزدیک خویش را می آموزد و به انطباق رفتار خویش در جهت الزامات آن می پردازد.

مشاهدات مختلف گویای این امر است که کودکان از بدو تولد شروع به بازی می کنند و آنگاه با افزایش سن و کسب تجربه، نوع بازی خود را تغییر می دهند.

در اوایل تولد، بدن کودک مرکز بازی هاست. کودک با اعضای بدن خود به بازی می پردازد و در واقع بیش از آنکه ما به حرکات او به عنوان بازی نگاهی بیندازیم، او بازی خود را همراه با مجموعه ای از اکتشافات و تکرارها، تکان دادن اعضای حرکتی، ادراکات حسی همراه با حرکات محیطی از قبیل صداها، مزه ها و غیره مشروع می نماید و از تجربه آنها لذت می برد. حرکت چشم ها و صدا درآوردن ها، همگی آغازگر بازی کودک است.

به اعتقاد روانشناسان، اطلاعاتی که کودک از طریق بازی کسب می کند نه تنها برای زندگی فعلی او بلکه با زندگی آینده او ارتباط می یابد. بازی فرایندی است که آماده سازی کودک را برای آینده مشخص می کند.

بازی برای تحول شناختی، عاطفی، اجتماعی و جسمانی کودک ضرورت تام دارد بازی طریقه یادگیری کودک درباره بدن خود و دنیای پیرامون است بازی وسیله ای برای سازندگی کودک است. او از طریق بازی یاد می گیرد ابداع می کند و تجربه نماید.

بازی رشد هوشی را تسریع می کند در این صورت آشنا کردن کودک با بازی و محرک بازی یکی از عواملی است که رشد شناختی کودک را تسهیل می کند بازی برای رشد مهارت های ذهنی، اساسی است. کودکان دربازی می توانند بدون دخالت دیگران تجربه بیندوزند و دراین ضمن توانایی هایی را کسب کنند(4 )بازی برای آموزش راه زندگی بسیاری از بازی ها برای کودک آموزنده اند. طفل در ضمن آن یاد می گیرد که چگونه در بین جمع زندگی کند. چه ضوابطی را برای زندگی در نظر داشته باشد، در درگیری ها در معرکه زندگی چه موضعی و چه راه و روشی را در پیش گیرد.

بازی ها افراد را به مقررات و ضوابط زندگی آشنا می کنند، روح سازگاری را در آنها پدید می آورند و فنون زندگی جمعی را عملاً یاد می دهند. کودک در سایه بازی درمی یابد که همیشه نمی تواند از طریق اعمال خشم به پیش برود، در همه جا نمی تواند عصبانی شود و نظرات خود را اعمال نماید، همیشه نمی تواند دیگران را وادار به تسلیم خواسته های خود کند بلکه در مواردی هم لازم نیست تسلیم خواسته های دیگران باشد بخصوص که آن خواسته ها به حق باشند.

بازی به کودکان می آموزد که زندگی یک داد و ستد است در ازای دریافت خدمتی، باید خدمتی برای دیگران انجام داد، اگر چیزی از کسی می گیریم باید چیزی هم متقلابا به او بدهیم وگرنه اجتماع وجود ما را تحمل نخواهد کرد و ما را افرادی مزاحم و انگل و حتی مفت خور به حساب خواهد آورد.

برخی از بازی ها در افراد سازگاری شغلی پدید می آورند و فرد را علاقمند می سازد که تن به کاری و شغلی دهند یا مقدمات آن را فرا گیرند به طوری که در آینده با چشمی باز وارد دنیا کار و مشاغل گردند، نیز آنان در حین بازی درمی یابند چه کاری مفید و چه کاری مضر است، چه اقدامی خطرناک و چه اقدامی بی خطراست و بالاخره بازی افراد را وا می دارد که تن به پذیرش و صلح دهند و دریابند که همیشه نمی توان از راه جبر و فشار سلطه خود را بر دیگران اعمال کرد.

بازی در فرهنگ و ادبیات

از ارکان مهم مورد توافق اکثر نظریه پردازان بازی، تقلید نقش و فعالیت های بزرگسالان توسط کودکان از طریق بازی است هرگاه با دیدی ژرف بر اینگونه تقلیدها بنگریم، نشانه های چند خواه آشکار و خواه نهان از سنن و آداب فرهنگی و شرایط اقتصادی و اجتماعی زندگانی حاضر یا گذشته جامعه را در بازی های کودکان شاهد خواهیم بود. در واقع می توان گفت فرهنگ هرمحیط نوع انتظارات از کودکان را برای به عهده گرفتن نقشی خاص در طول زندگانی اجتماعی تعیین کرده و انتظارات خود را از راه بازی به کودک انتقال می دهد.

این گفتار به این صورت می تواند توجیه گردد که کودکان از روی انگاره های محیطی خود، چه رفتاری و چه فیزیکی را الگوبرداری کرده و چگونه الگوها را به صورت آشکار یا نهان در بازی خود مجسم می کنند.

کودک ضمن بازی، راه زندگی کردن در دنیا، معانی و ارزش های دنیای مادی بزرگسالان را می آموزد و برای رسیدن به هدف برای تلاش های مستمر خود ارزش قائل می شود. تمام یادگیری ها تجربیات و کشفیات کودک بنا به ذوق و سلیقه و توان خاص کودک انجام می شود. از این رو کودکان باید از طریق بازی نمونه های متعدد و پیچیده و ظریف زندگی انسان ها و روابط ما بین آنها را تمرین و تکرار نمایند تا آنها را فرا گیرند، زیرا آنها باید در بزرگسالی در زندگی اجتماعی شرکت داشته و نقش محوله را به خوبی انجام دهند.

در واقع هر حرکت پدر و مادر نشانی از آداب و سنن و ایدئولوژی جامعه ای دارد که در آن زندگی می کنند، لذا تقلید حرکات والدین و تغییر شکل آن به بازی مناسب در نزد کودکان نیز نشان از ایدئولوژی رایج درجامعه مربوط دارد. کودک در بازی خود به نحوی برداشت خود از محیط زندگانی و آنچه را در محیط خارج وجود دارد، منعکس می سازد و چون نمی تواند از کلام برای بیان مقاصد خود استفاده کند، از نمادهای بازی مدد می جوید.

تهیه کننده : آموزگار پایه پنجم-خانم ملکی

تاییدکننده : معاون آموزشی-خانم صالحیان مهر

چهارشنبه  24  اردیبهشت ماه  1399


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 20/20